14ماهگی
سلام یکی یکدونه ام.14 ماهگیت مبارک.پسر عزیزم تو در 13 ماهگی بعد از کلی نگرانی و دلواپسی مادرانه من تونستی راه بروی.در روز 1394/6/3.و الان که وارد دومین مهر زندگیت شدی ششمین دندانت جوانه زده.زندگی پر مهری برایت آرزومندم.از لغاتت بگویم که اسم بابا ٌوحید ٌ همیشه ورد زبانت است و دیگر به توپ میگویی تووو مامان را فراموش کرده بودی که جدیدا باز میگویی هروقت چیزی به کسی میدهی به زبان کرمانجی میگویی مه یعنی بیا.بریم,اب را هم میگویی بعضی از لغاتم در لحظه که احتیاج داشته باشی میگویی.عاشق شوت کردن توپ هستی.ماشین دوست داری نه به اندازه توپت.خیلیییییی شلوغکار هستی و البته باهوش بعضی از کارهایت دهانم را باز میگذارد.مثل اینکه یک بار خرابکاری کرده بودی و من مشغول آشپزی بودم تو هم آمدی و نق زدی اما من بی توجهی کردم.بعد از تلاش بی فایده ات رفتی و از بسته پوشکت یه پوشک برداشتی و جلوی در دستشویی گذاشتی!من بعد این کارت کلی خندیدم و البته ذوق کردم.امروز وقتی داشتی ماشین بازی میکردی سعی کردی آدمک کوچکت را درون ماشین قرار بدی!سویچ ماشین را میگیری و به من میدهی یعنی بریم بیرون.یک لحظه یک جا نمیشینی به همین خاطر کمبود وزن داریاما اشکال ندارد مهم این است الان که این متن را میخوانی جوانی برومند هستیرقص کرمانجی را به زیبایی انحام میدهیو البته من کیف میکنمبرایت کفش نو خریدم و تو پاهایت را بالا میگرفتی و ذوق میکردی.پسر شیرینم علاقه ام به تو در کلمات گنجانده نمیشود.با تولد تو قلب دوم من در خارج از سینه ام میتپد و رشد میکند.ببخش که دیر به دیر آپ میکنم دلیل اولش این که پسر وروجکم بالاخره کامپیوتر بیچاره را خراب کرد دلیل دومش هم اینکه با وجود تو وقت نمیکنم.همین الان که دارم این چندخط را مینویسم بیش از ده بار آمده ای و هربار به طریقی سرت را گرم کردم.خب من بروم به خودت!برسم.فعلا خداحافظ عزیزترینم
.: آراد تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه سن دارد :.