انتظار

سلام گل پسری.دیروز که از خواب بیدار شدم متوجه شدم نمیتونم درست وحسابی راه برم یه نگاه به پاهام کردم دیدم هرکدوم از پاهام شده اندازه کدو!!!کلی ورم کرده بود.خلاصه به مامانم گفتم اونم گفت باید پیاده روی کنی.اما با این پاها مگه میشه راه رفت؟یه سرچ تو گوگل زدم نوشته بود باید از مصرف نمک و کافئین خودداری کرد.دوش آب سرد گرفت آب زیاد خورد و...در ضمن نوشته بود که اگه ورم همراه با سردرد باشه خطرناکه و باید به دکتر مراجعه شود.دیروز که سردرد نداشتم اما دیشب ساعت 1:30 که واسه بابایی سحری درست میکردم سردردم شروع شد و تا الان ادامه داره.کلی نگران شدم.مشکل اینه که امروز تعطیله و نمیتونم برم پیش دکترم.از هرکی هم پرسیدم میگن طبیعیه.واسه سردردم نگران نیستم نگران اینم که نکنه واسه تو خدایی نکرده اتفاقی بیفته.خدایا سپردمش به خودت هرچی صلاح میدونی همون شه.وای باورم نمیشه که تا دوهفته دیگه بغلت میکنم پسر خوشگلم.میدونی از کجا فهمیدم خوشگلی؟چون خوابتو دیدم.ماه اول خواب دیدم یه پسر خیلییییی خوشگل و گذاشتن تو بغلم پوستت سفید بود موهاتم بور.چشاتو ندیدم چون خواب بودی.بهش گفتم این بچه ی کیه؟اون گفت مال توء!گفتم ولی من هنوز بچم بچه میخوام چیکار؟گفت این هدیه ی خدا به تو.یه نگاه بهت کردم وایییی چقدر ناز بودی اگه اون شکلی بشی که باید هر روز واست اسپند دود کنم عسلکم.از اون روز به بعد هرچی واست میخریدم پسرونه بود.هرچی مامانم میگفت شاید خوابت چپ باشه وبچت دختر شه.اونوقت با اینا چیکار میکنی؟گوشم بدهکار نبود آخه خوابش خیلی واقعی بود.تا الان خیلی منتظر نبودم و هی میگفتم هنوز مونده اما الان معنی انتظارو میفهمم.گاهی با خودم میگم کاشکی تو هم مث نی نی زن عمو فهیمه که قرار بود هشتم این ماه به دنیا بیاد ولی به جاش بیست ودوم ماه پیش که نیمه ی شعبان هم بود دنیا اومد زودتر بیای ولی باز با خودم میگم پسرم خودش میدونه کی بیاد.خب دیگه زیادی حرف زدم عاشقتم بوس بوس